خبر خوب برای بایدن و هواداران او: «بیبرچسب»ها کاندیدا ندارند
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۰۰۵۴۴
منبع: واشنگتنپست
تاریخ انتشار: 7 آوریل 2024
نویسنده: جنیفر روبین
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
دربارۀ نویسنده:
" جنیفر روبین "، روزنامهنگار و مفسر آمریکایی است که ستونهای سیاسی و تاریخی برای واشنگتنپست مینویسد و میکوشد تحلیلهایی در باب "جنبش محافظهکار"، "احزابِ جمهوریخواه و دموکرات" و "چالشها و بحرانهای دموکراسی" ارائه دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران/ ترجمه: پس از ماهها تلاش برای جذبِ "نامزد حزب ثالث" برای حضور در انتخابات ریاستجمهوریِ سال 2024 و ماهها انتقاد از دموکراتها، حزبِ "نو لیبلز " -بدون برچسب No Labels- اعلام کرد گزینهای برای رقابتهای ریاستجمهوری امسال نخواهد داشت.
هیچ خبری نمیتوانست تا این حد برای کارزار انتخاباتیِ پرزیدنت بایدن، ائتلاف ضد ماگا(ضد ترامپیسم) و مدافعان دموکراسی در ایالات متحده و سراسر جهان، مسرتبخشتر از این باشد و تهدید قابلتوجهی را که به کمپینِ مبارزه با رویکارآمدنِ "دونالد ترامپ" (رئیسجمهور پیشین آمریکا) معطوف است، از بین ببرد.
روزنامۀ "پُست"، روز پنجشنبه گزارش داد: "نولیبلز" نامزدی با «برنامۀ قابل قبول برای پیروزی در کاخ سفید» ندارد و به همین دلیل در کارزار انتخاباتی ظاهر نشده است.
واقعیت آن است که عدم حضور نامزدها ارتباطی به عدم تلاش و پیگیری از جانبِ نولیبلز نداشت. تعدادی از چهرههای نامآشنا از جمله "سناتور جو منشن"، "نیکی هیلی" (فرماندار جمهوریخواه سابقِ کارولینای جنوبی)، "پت مککُروری"(فرماندار جمهوریخواه سابقِ کارولینای شمالی) و "کریس کریستی" (فرماندار جمهوریخواه سابقِ نیوجرسی)، دعوت نامزدی را رد کرده بودند.
"کریستی" در توضیح دلایل خود برای عدم کاندیداتوری از همه صریحتر بود. او در اواخر ماه مارس گفته بود: "حتی اگر راه دیگری برای پیروزی وجود نداشته باشد، نامزدی من به هر طریق میتواند به بُرد دونالد ترامپ کمک کند و او را دوباره بر سر کار بیاورد. درنتیجه این راهی نیست که باید در پیش گرفت." و اذعان کرد: "هرچند به لحاظ نظری، تمایل زیادی برای انتخاب ِحزب ثالث در انتخابات آینده وجود دارد، اما راهکار عملی برای پیروزی نداریم."
شاید هیچ فردی به اندازۀ "مت بنت"، (از بنیانگذاران و معاون اجرایی در امور عمومی و اندیشکدۀ راه سومِ دموکراتیک") در منصرفکردن نولیبلزیها از ادامۀ راه نقش نداشته باشد؛ به همین دلیل با بنت در مورد این حزبِ پرسروصدا گفتگوی ایمیلی کردم و از او پرسیدم چرا ممانعت از حضورل این حزبِ نوپا، تا اینحد مهم بوده است؟ متن کوتاهشده و ویراستۀ این گفتگو در قالب 4 پرسش و پاسخ پیش روی شماست:
آیا No Labels بر این فرض غلط استوار بود که رأیدهندگان به انتخاب دیگری نیاز دارند؟
حرف آنها فقط این نبود که مثل "جیل آستین" (پزشک آمریکایی و نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ از طرف حزب سبز آمریکا)، آراء معترضان را جمع خواهند کرد؛ آنها میگفتند «برای برندهشدن آمدهاند» [ادعایی که با تاریخچه، نظرسنجیها و منطق سیاسی منافات دارد] تا در واقع به عنوانِ "حزب ثالث" پیروز انتخابات شوند. این هدف، مضحک است و بارها با تحلیلِ روند رأیگیری، نقشۀ انتخاباتی و موارد دیگر به نادرستبودنِ آن اشاره کردهایم. اینکه رأیدهندگان انتخاب دیگری میخواهند، کاملاً متفاوت است با اینکه آیا واقعاً در ماه نوامبر، حزب و شخص ثالثی را انتخاب میکنند یا خیر.
پس چرا این حزب از سویی تهدیدی برای بایدن و از سوی دیگر به نفع ترامپ و نیروهای ضد دموکراسی بود؟
ترامپ نمیتواند بیش از 47 درصد آراء را به دست آورد؛ بنابراین مثل سال 2016، فقط با کمک اشخاص ثالث میتواند برنده شود. به خاطر داریم که در سال 2020، با کنار کشیدنِ نامزدهای ثالث، ترامپ شکست خورد. اشخاص ثالث در این چرخه به همین نحو به ترامپ کمک می کنند. او حرفهای پوچی میزند، اما پایگاه محکمی دارد و طرفدارانش او را رها نمیکنند.
بایدن قویبنیهتر است. مردمی که از عقل سلیم و واقعبینی برخوردارند و به دور از هیجاناتِ مقطعی عمل میکنند، در مقایسه با ترامپ او را انتخاب میکنند. طیف طرفدارانِ او منعطفتر و بیتعصبتر است. گروه کوچک اما معنیداری از رأیدهندگان که نظرسنجیها آنها را «بیزارانِ مضاعف» مینامند، ممکن است در صورت وجود شخص ثالث، او را انتخاب کنند.
راه سوم چه کرد تا شعارش به گوش برسد؟
هر کاری که انجام دادیم در خدمت یک هدف یعنی متقاعد کردنِ نامزدهای معتبر برای رد پیشنهاد نامزدی در No Labels بود. ما اولین جنبشی بودیم که پس از انتشار عمومیِ این تهدید در سپتامبر 2022، زنگ خطر را به صدا درآوردیم و ائتلافی گسترده متشکل از چپهای متمایل به راستِ میانهرو، تشکیل دادیم. ما دهها تحلیل از برنامهها و ادعاهایشان منتشر کردیم و بسیاری از متحدانشان را متقاعد کردیم تا با برنامۀ انتخاباتیِ 2024 آنها مخالفت کنند.
وقتی هر نامزد بالقوه، اعلام عمومی میشد، ما در محافل خصوصی و حرفهای، کمپینهای متقاعدسازی برگزار میکردیم تا آنها را مجاب کنیم انصراف دهند. این کار با "منشن" و "لری هوگن" (سیاستمدار جمهوریخواهِ ایالات متحده و فرماندار ایالت مریلند) آغاز شد؛ اینها اولین کسانی بودند که به عنوان افراد بالقوۀ No Labels ظاهر شدند. اما ما این کار را با نزدیک به یکدوجین نامزد بالقوۀ دیگر نیز ادامه دادیم و درحالیکه از رسانههای اصلی و اجتماعی و حتی تبلیغاتِ دیجیتال پولی استفاده کردیم، هرگز برنامه را به طور گسترده به سمت رأیدهندگان هدایت نکردیم. پیام ما همیشه متوجه طبقات سیاسی و اطرافیانِ نامزدها بود.
به حامیان No Labels در مورد رأیدادن به بایدن چه میگویید؟
به یاد داشته باشید که انتخابات قرار است بین "فردی میانهرو، آرام و منطقی" و "خودکامهای بدخلق و بیثبات" رخ دهد. شخصیت بایدن و انتخابهای سیاسی او بسیار نزدیک به افرادی است که No Labels از آنها حمایت میکند. دیدگاه شما نسبت به بایدن هرچه باشد، این همهپرسی مربوط به اولین دورۀ ریاستجمهوری او نیست. حتی اگر از او ناامید باشید یا نگران سن و سالش شده باشید، با درنظرگرفتنِ اهمیتِ حکومتِ مسئولیتپذیر و مرکزگرا، باید به او رأی بدهید. رأی ندادن شما یا رأیدادن به شخص ثالث (رابرت اف کندی جونیور، استاین و غیره)، به منزلۀ رأیدادن به ترامپ است. بایدن را تحت فشار قرار دهید تا میانهرو شود، اما در سمتی نباشید که با بازگرداندنِ فردی دیوانه به قدرت، دموکراسی را به خطر بیندازد.
احتمالاً "رابرت اف کندی جونیور" (مجری رادیو، فعال محیط زیست، نویسنده و حقوقدانِ، پسر رابرت فرانسیس «بابی» کندی و برادرزادۀ رئیسجمهور سابق آمریکا)، باقی میماند. او تاکنون فقط در شش ایالت (هاوایی، آیداهو، نوادا، نیوهمپشایر، کارولینای شمالی و یوتا) حضور داشته و همانطور که بنت به من گفت، "حملهای عجیب و غریب از حاشیه انجام داده است" و این پتانسیل را دارد که به نتیجه برسد، چون برخی از رأیدهندگانی که در غیر این صورت ممکن است به ائتلافِ بایدن بپیوندند، در سمت او باقی میمانند. باید توجه داشت که حتی چند صد یا هزار رأی میتواند تعیینکننده باشد.
شکستِ No Labels، سه آموزۀ سیاسی مهم دارد. نخست آنکه حزب ثالثی که دستور کار غیرقانونی دارد، عملاً هیچ شانسی برای جذب رأیدهندگان از دو حزب اصلی ندارد. دوم آنکه وقتی به دموکراسیِ کثرتگرا، حاکمیت قانون و حقیقت عینی حمله میشود، ریاکارانه و بیهوده است که استدلال کنیم هر دو طرف، انتخابهای غیرقابلقبولی را نمایندگی میکنند. برای افرادی که ادای نمایندگیِ مرکزِ طیف سیاسی را دارند، بایدن (چپگرای میانهروِ طرفدار دموکراسی) بهترین انتخاب است. جالب است که "جو کانینگهام"(مدیر ملی No Labels ) نیز اعلام کرده به بایدن رأی میدهد
و سرانجام باید گفت تجربۀ دموکراسیهای محاصرهشده به ما نشان میدهد نیروهایِ ضد استبداد باید به رغمِ برخی اختلافات سیاسی در کنار هم بمانند تا بتوانیم قدرتمندانِ اقتدارگرا را شکست دهیم. در غیاب احزاب ثالثی مثل نو لیبلز، بایدن و دموکراسی، شانس بیشتری برای پیروزی در ماه نوامبر خواهند داشت.
کانال عصر ایران در تلگراممنبع: عصر ایران
کلیدواژه: انتخابات آمریکا جو بایدن دونالدترامپ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۰۰۵۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۸ نکته درباره افکار و خطاهای شناختی/ چطور خشم خود را کنترل کنیم؟
همه انسانها از استعداد لازم برای منفی فکرکردن برخوردارند. گرچه ممکن است بیماران مبتلا به بیماریهای روانپزشکی یا کسانی که افسردگی، خشم، اضطراب، ترس وعشق را تجربه میکنند، در مقایسه با افراد عادی افکارغیرمنطقی و منفی بیشتری داشته باشند.
افراد بههنجار و عادی نیز در موقعیتهای خاص مانند زمانی که هیجان خاصی را تجربه میکنند، آمادگی تولید افکار منفی را دارند. بنابراین یکی از راههای به دام کشیدن افکار منفی، توجه به هیجانات است.
وقتی برانگیخته هستید یا زمانی که در حال گذر از مرحله پیش از خشم به مرحله خشم و پرخاشگری هستید، بدانید که «افکار برانگیزاننده» نقش کلیدی را بازی میکنند و کنترل خشم بدون مهار این افکار امکان پذیر نیست. از طرفی برانگیختگی و هیجان، در فرآیند پردازش اطلاعات تداخل ایجاد میکنند و سبب میشوند که فرد به گونهای خاص فکر کند. سوگیری در پردازش اطلاعات که تحت تأثیر خطاهای شناختی است، نه تنها به خشم دامن میزند، بلکه فرد را از دسترسی به اطلاعات ناب نیز محروم میکند. اولین گام شناسایی خطاهای شناختی در فکر است. این خطاها عبارتند از:
۱- برچسبها:
برچسبهایی مانند بی انصاف، گستاخ، احمق، سوء استفادهگر، رذل و... میتوانند شما را خشمگینتر کنند و به همین دلیل واکنشهای پرخاشگرانه شدیدتری از خود نشان دهید. زیرا برچسبهایی که به دیگران میزنید، سبب میشود که دیگران را تحقیر یا سرزنش کنید و دقیقاً به خاطر همین برچسبها، حق مسلم خود میدانید که آنها را بکوبید یا زیر سؤال ببرید. شما ممکن است حتی به خودتان برچسبهایی مانند از بدشانسی من است، آدمی ابلهتر از من پیدا نکردند ، از بس ملاحظه کار هستم چنین دردسرهایی برای من پیش میآید بزنید.
حال وقتی به خود یا دیگری برچسب میزنید از خود بپرسید آیا کلی قضاوت نمیکنم؟ این برچسب مرا بیشتر عصبانی میکند یا آرام میکند؟ پاسخ دادن به این سؤالات میتواند به شما کمک کند تا برچسب زدن را متوقف کنید و برچسب ها را زیر سؤال ببرید. برای مثال ممکن است فردی در بسیاری از زمینه ها مسئولانه عمل کند اما در زمینهی خاصی غیرمسئول باشد پس نمیتوان به او برچسب کلی زد.
۲- قصد و عمد:
اگر کسی به شما وعدهای دهد و نتواند در زمان مقرر شده به وعدهی خود عمل کند، ممکن است دلایل زیادی برای این خلف وعده وجود داشته باشد اما اگر پیش خود فکر کنید که حتماً قصدی در کار بوده و فرد از روی عمد دست به چنین کاری زده است، خشمگین میشوید؛ زیرا احساس میکنید از شما سوء استفاده شده است. در این حالت نمرهی برانگیختگی شما در چند ثانیه از ۳ به ۱۰ میرسد و به سرعت به مرحلهی خشم و پرخاشگری میرسید، زیرا وقتی احساس کنید قربانی هستید و طرف به عمد خواسته است برای شما مشکلی ایجاد کند، تنها با تنبیه و حمله به طرف مقابل آتش خشم درونتان خاموش میشود. برای مثال، کسی گوشی تلفن را برنمیدارد و شما پیش خود میگویید: «عمداً گوشی را برنمیدارد و پاسخ تلفن مرا نمیدهد.»
۳- ذهن خوانی:
خواندن ذهن دیگران، عادت بیمارگونهی بسیاری از انسان هاست. زمانی که هیجان خاصی را تجربه میکنیم، بیشتر از مواقع دیگر به ذهن خوانی دست میزنیم. وقتی اندکی برانگیخته هستید و میزان برانگیختگی شما به نمرهی ۳ یا ۴ رسیده است، تنها یک یا دو ذهن خوانی کافی است که به نقطهی انفجار برسید. وقتی ذهنخوانی میکنید در مورد این که دیگران چه فکرهایی درباره شما دارند، پیش خودتان حدسهایی میزنید و سپس فرض را بر این میگذارید که این فرضها درست است و دیگران در مورد شما این گونه فکر میکنند.
۴- فاجعه سازی:
فاجعه سازی از اتفاق پیش آمده یا عملکرد طرف مقابل میتواند شما را از نقطه ۰ به نقطه ۱۰ در مقیاس برانگیختگی برساند. فاجعهسازی اغلب در قالب جملات این وحشتناک است، فاجعه است و غیرممکن است، میباشد.
نوع دیگری از فاجعهسازی «مطلق نگری» است. مطلق نگری در برابر نسبینگری قرار دارد و با واژههایی مانند «او همیشه... او هیچ وقت..... او هرگز...» همراه است.
طبیعی است که وقتی احساس قربانی شدن کنید، یا احساس کنید دیگری نسبت به شما ظلم کرده است و حق شما را تضییع نموده است، احساس خشم کنید و دست به پرخاشگری بزنید. برای مقابله با بزرگنمایی و فاجعهسازی از فنون همدلی، پرس وجو، کاوش و بررسی سود و زیان استفاده کنید.
۵- دنبال مقصر گشتن:
در صورتی که با مشاهدهی یک رویداد ناخوشایند، درصدد یافتن یک فرد مقصر یا گناه کار باشید تا همهی تقصیرها را به گردن او بیندازید، خشمگینتر خواهید شد و ممکن است دست به پرخاشگری بزنید. برای مثال: همه اش تقصیر اوست. اگر او دیر نمیکرد این اتفاق نمی افتاد.
به جملهی بالا نگاه کنید و تأثیر آن را در ایجاد خشم ببینید.
۶- نتیجهگیری شتابزده:
از یک رویداد یا اتفاق خاص، سریع نتیجه گیری میکنید و بر اساس آن واکنش نشان میدهید. برای مثال، اگر کسی به موقع سر قرار حاضر نشود، بلافاصله نتیجه میگیرید که شما را عمدا معطل کرده و سر کار گذاشته است. با این نتیجهگیری زودرس، به سرعت خشمگین میشوید و واکنش منفی نشان میدهید.
۷- پیشبینی منفی:
پیشبینی منفی رفتارهای احتمالی دیگران، میتواند برانگیزاننده خشم باشد. برای مثال کسی از شما کتابی امانت میگیرد و به موقع به شما نمیرساند با خود میگویید: «اگر با او برخورد نکنم و به اصطلاح او را سر جایش ننشانم دفعه بعد هم این کار را خواهد کرد.» «اگر از من حساب نبرد به این رفتارها ادامه خواهد داد.» همان طور که میبینید پیشبینی منفی برای رفتار دیگران میتواند برانگیزانندهی خشم باشد و سبب میشود واکنش منفی شدیدی از خود نشان دهید.
۸- تعمیم:
در تعمیم فرد با استفاده از کلماتی مانند «همیشه»، «هرگز»، «هیچوقت» یک رویداد را تعمیم میدهد. برای مثال: «دیر کردن کار همیشگیاش است.»
الهه ضمیری - خبرنگار تحریریه جوان قدس